در مقاله بیت کوین و آزادی اقتصادی تیم نوین والت دیدگاه خود را در این مورد با شما به اشتراک میگذارد و شما نیز میتوانید در پایان نظرات خودتان را در قسمت دیدگاه ها با ما در میان بگذارید.
بیت کوین و آزادی اقتصادی ؟؟؟
به منظور درک مفهوم بیت کوین، به نظریات کارل مارکس مراجعه کردم , در حالی که مارکس و ساتوشی هر دو دارای افکار بزرگی بودند، اما نمی توانستند پیش بینی کنند که چگونه ایده هایشان اجرا می شود یا بر دیگران تاثیر می گذارد.
تام گلدنبرگ، مدیر ارشد فناوری Commandiv ، این فناوری یک پلتفرم معاملاتی سهام و ارزهای دیجیتال به صورت ترکیبی است که به سرمایه گذاران مشاوره های تجاری خودکار و ابزارهای معامله، ارائه می کند.
بیت کوین و بلاک چین این روزها، در جهان سر و صدای زیادی به پا کرده اند. اما، فکر می کنید می توانند پاسخی به همه مشکلات دنیای مدرن ما باشند.
وب 3/0 در حال ورود به دنیای تکنولوژی است، این یعنی ورود به عصر دیجیتال جدید. هیچ کدام از صنایع، اعم از خدمات تامین اجتماعی، دولتی، مالی و خرده فروشی، نمی توانند از فساد جلوگیری کنند.
با این وجود، به نقل از نویسنده آنتونیو گارسیا مارتینز:
“بیایید از این فرضیه غرورآمیز تاریخی یاد کنیم که می گوید درمان بیماری های اجتماعی ما در آینده ای نهفته است که هنوز نیامده، نه در گذشته ای فراموش شده.”همانطور که با فناوری می توانیم چیزهای جدیدی کشف کنیم، از تاریخ هم می توانیم چیزهای زیادی بیاموزیم. به همین خاطر من برای فهم بهتر بیتکوین به مارکسیسم پرداختم.
خواندن مقاله راهنمای ساتوشی
من مقاله راهنما اصلی ساتوشی ناکاموتو در مورد بیت کوین که ماه گذشته منتشر شده بود را خواندم، و باید بگویم که ذهنم واقعاً منفجر شد. این مقاله کار بسیار قابل توجهی است. با این حال چندین سوال بی پاسخ در ذهنم شکل گرفت:
چه اتفاقاتی باعث شکل گیری ایده های بنیادی بیت کوین شد؟
- چرا نویسنده می خواهد ناشناس باشد؟
- آیا بیت کوین همان چیزی است که ساتوشی می گوید؟
- آیا بیت کوین همان چیزی است که او قصد توضیح دادنش را داشته است؟
همانطور که به این سؤالات فکر کردم، به بینشی دست یافتم که معتقدم برای ساتوشی و مارکس هم صدق می کند:
یک “نابغه خلاق است، اما پیش گوی خوبی نیست.”
یعنی هم مارکس و هم ساتوشی نظریات مستدل و منطقی از آینده را ارائه کرده اند. اما هیچ یک نمی توانستند پیشبینی کنند که چگونه ایدههایشان اجرا می شوند و بر دیگران تاثیر میگذارد. هیچ کدام توانایی کنترل ایده های خود را نداشتند.
نابغه غالباَ مرتجع است
نظریه مارکس در مورد کمونیسم و اقتصاد از محیط او تاثیر گرفته بودند. ترس از صنعتی شدن، همان محیطی که بر نشر عقاید او تاثیر گذاشت. زیرا معتقد بود که با فناوری جدید دیگر نمی توان از کارگران استفاده کرد.
این مسخره است، زیرا این ایده، محیط کنونی ما را هم، که با ظهور هوش مصنوعی همراه است، توصیف می کند.
اصطلاح “Luddite” به گروهی در آن زمان دلالت دارد که با تکنولوژی جدید مخالف بودند. پیدایش این تغییرات، و نابرابری های گسترده بین صنعتگران و کارگران، باعث شد تا مارکس سرمایه داری را به شدت مورد انتقاد قرار دهد و به جای آن نظام کمونیستی را پیشنهاد کند.
بیت کوین و اقتصاد نیز تحت تاثیر محیط به وجود آمده است. مقاله ساتوشی اولین بار در سال 2008 و کمی پس از رکود اقتصادی سال 2007 به چاپ رسید. نظام کمونیستی باعث از بین رفتن اعتماد عمومی به موسسات مالی که هنوز در وضعیت بدی قرار دارند، شد. بنابراین، ایده دور زدن موسسات مالی به وجود آمد.
حذف مرجع اصلی
شیوه برخورد مارکس و ساتوشی با مشکلات مشابه بود. مارکس از یک نظام بدون دولت حمایت می کرد که در آن کنترل ابزار تولید در اختیار کارگر بود. مفهوم مالکیت اشتراکی محوریت قرار می گرفت و مالکیت خصوصی رها میشد و به بیان فردریش انگلس، نویسنده همکار مارکس، دولت “حذف میشود”.
این تغییرات مخرب نه تنها در کشورهایی که کمونیست ها حکومت را در دست گرفتند اتفاق افتاد – بلکه نتایج وحشتناکی به دنبال داشت.
ساتوشی در پی حذف واسطه های مالی بود. واسطه های مالی نظیر بانک ها و شرکت های اعتباری که جریان ارزش های مالی جهان را کنترل می کردند. در نتیجه، یک شبکه همراه به همراه، بدون هیچ مرجع اصلی ایجاد خواهد شد. این شبکه با دقت ساخته میشود تا هیچ عاملی نتواند تاثیر نادرستی بر تراکنشها بگذارد.
در نگاه اول ساده اما در جزئیات پیچیده
هر چقدر که ایده بیت کوین خارق العاده باشد، ماهیت امروز آن به طور غیرقابل توجیهی با آنچه ساتوشی تصور می کرد متفاوت است. در مقاله ساتوشی، بیت کوین به شرح زیر است:
یک نسخه کاملاً همراه به همراه از پول الکترونیکی این امکان را فراهم میکند که پرداختهای آنلاین بدون مراجعه به یک مؤسسه مالی، مستقیماً از یک حساب به حساب دیگر ارسال شوند.
اگرچه این تعریف لزوما اشتباه نیست، اما امروزه بیت کوین به این شکل نیست.
ساتوشی نتوانست پیش بینی کند که بیت کوین در مقیاس تراکنش های میلیاردی به مشکل برمی خورد. هزینه های خرید و فروش بیت کوین و همچنین ناتوانی شبکه در پردازش سریع تراکنش ها، طبیعت بیت کوین را تغییر داده است. اکنون کمتر به عنوان یک روش پرداخت و بیشتر به عنوان ذخیره دارایی های دیجیتال استفاده می شود.
امروزه، بیت کوین به عنوان یک ابزار سوداگرانه (بسیاری از معامله گران بیت کوین، با نوسانات زیاد قیمت فریفته می شوند) و همچنین به عنوان یک “طلای دیجیتال” مورد استفاده قرار می گیرد. این همان چیزی نیست که در ابتدا ساتوشی تصور می کرد.
همان گونه که در بالا ذکر شد، مارکس نیز مانند ساتوشی نتوانست پیش بینی کند که چگونه ایدئولوژی او می تواند برای دستکاری و استثمار ملت ها استفاده شود. ایده اقتصاد بدون دولت در عمل به توتالیتاریسم تبدیل شد. پوپولیست هایی که ادعا می کردند حامی منافع کارگران هستند، تسلیم وسوسه قدرت خواهند شد.
میراث مارکس و ساتوشی

با این حال، هم بیت کوین و هم مکتب مارکسیستی به همان شکلی که پذیرفته شده اند، خواهند ماند.
در ایالات متحده، مارکسیسم بر چندین جنبش کارگری تأثیر گذاشت و هنوز هم نقدهای مارکس از سرمایه داری توسط اقتصاددانان و و جنبش های مردمی تکرار می شود. علاوه بر این، کشورهایی وجود دارند که سیستم های از سوسیال دموکراسی را پذیرفته اند که شکل کمونیستی تری از سرمایه داری را ترویج می کنند.
آینده بیت کوین اکنون در برابر ما قرار دارد. ممکن است آخرین روش (تعریف اولیه بیت کوین) برای پرداخت های همراه به همراه نباشد. اما به عنوان یک ارز دیجیتال، روش ذخیره ثروت مردم را متحول کرده است.
مارکس و ساتوشی هر دو افکار بزرگی داشتند و خلاقیتهای آنها بر نسلهای آینده تأثیر گذار خواهد بود. آنها نمیدانستند و نمیتوانستند چگونگی کاربرد ایده هایشان را کنترل کنند. ما می توانیم تفکرات آنها را گرامی بداریم، در حالی که میدانیم، آنها پاسخ کاملی برای سوال های ما نیستند.
با تشکر از وقتی که برای خواندن مقاله بیت کوین و آزادی اقتصادی گزاشتید در صورت داشتن دیدگه و نظری در مورد این نوع ارز ها و تااثیرات آن ها بر اقتصاد جوامع دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.